به یاد شعر سهراب سپهری

فردا

باز

دوباره

کفش وکلاه خواهم کرد

تا روم من

از این دیار

همیشه خاموش

تا شاید پیدا کنم

آن باغ

همیشه پر گل را

که از نهرهایش 

شراب سرخ شیراز می گذرد

ویا در دست بچه های

ده ساله اش

چراغ معرفت

پیداست 

وچینه های آن شهر

هم چون شعله های

لرزان

درهرنگاه

گشتم من

هم چون سی مرغ منطق الطیرعطار

جهان را

در پس هر کوچه وبرزن

بدیدم من

آن اتفاق را

گر شویم یک دست

هم چون رنگ سپید

با رنگ های مختلف

برکنیم ظلم را

از این سر زمین

انگاه خواهیم یافت

آن شهری

که سهراب می گشت

سالها در ضمیرش.

اکبر یگانه2014.01.27